غروب امروز را به تماشای نقد فیلم محاصره مشغول بودم و توضیحات دکتر بلخاری درباره سیاه نمایی این فیلم درباره مسلمانان و نشانه های پیدا و پنهانی که از تخریب مسلمانان در این فیلم وجود دارد و اینکه با موزیک چگونه اذان را تداعی می کنند و ژانر وحشت به وجود می آورند تا از مسلمانان متنفر شوند وبه تبع آن از ایرانیان .پس از آن فیلم پر سرو صدا و پر فروش سنتوری را دیدم . و بر داریوش مهرجویی کارگردان فیلم آفرین گفتم که فیلم سازان هالیودی و سرمایه گذاران صهیونیست و هنرپیشه گان کابالاییست با همه دب دبه و کب کبه خود و با سرمایه های میلیارد دلاری به اندازه انگشت کوچیکه آقای مهرجویی نتوانستند چهره ایران را خراب کنند خیلی اهل فیلم و سینما نیستم اما می دانم اگر هالیوود از وجود چنین لعبتی در ایران با خبر بود به جای فیلم 300 همین فیلم وطنی سنتوری را در سراسر دنیا پخش می کرد که 300 برابر فیلم 300 چهره ایران و ایرانی را تخریب می کند و به خوبی به شما این را می قبولاند که ایران یک کمپانی معتاد سازی است که حداقل 50% آن معتادند و علت اعتیاد هم نه دوست ناباب و نه اختیار اشخاص که نظام مسبب اصلی آن است . آقای مهرجویی به خوبی با چندین اجرای شو با همان سبک شوهای لس آنجلسی مخاطب و گیشه را جذب می کند تا پیام خود را بدهد و عجیب اینکه برای اجرای این شوها با رقص نورها و دی جی بازی ها از سنتور ساز اصیل ایرانی استفاده می کند تا اصالت ایرانی را لجن مال کند و اسم وساز و شخصیت اصلی فیلم را گیتار و گیتاریست نمی گذارد تا یک وقت کسی فکر نکند که مثلآ آن شخص یک شخصیت غربزده است نه ، ساز باید سنتور باشد و شخص سنتوریست تا با اصالت ما بازی و تخریب صورت گیرد .البته خدا را شکر که سینمای ما مثلآ نجیب است اگر صحنه های آنچنانی مجاز می شد آقای مهرجویی حتمآ دریغ نمی کردند همچنان که الان هم که مجاز نبود با اشاراتی حرفهایش را گفت مثلآ در جایی علی سنتوری با خود صحبت می کرد و مثلآ در ذهنش به همسرش که جدا شده بود می گفت : "یعنی ممکن است همون کارهایی که با هم کردیم را با کس دیگری بکنی ؟ "و در هنگام گفتن این جملات دوربین فقط تصاویری از تخت خواب دو نفره و دستشویی و حمام نشان می داد ( قبل از اینکه بازدید کنندگان و طرفداران سیاهه سنتوری به من بگویند فکرت خراب است و از این ادا اطوارها، باید بگویم اگر با نگه داشتن دوربین روی این چیزها معنی حرف کارگردان را نمی فهمید خود را حتمآ به پژشک نشان دهید و حتمآ تست آی کیو دهید ) البته اینها به جز لوس بازیها و اطوارهای این دو در طول فیلم بود .مراسم عقد علی سنتوری و هانیه چیزی نبود جز مراسمی برای مسخره کردن عاقد که کنایه ای از به سخره گرفتن رسومات مذهبی بود البته این مسخره کردنها فقط به مراسم عقد خلاصه نمی شد در جای دیگری علی سنتوری به مادر مذهبی اش می گفت" فرشته سیاه پوش " و در قسمتی دیگر علی سنتوری در در مراسمی مذهبی در خانه مادر به دنبال قلم می گشت و هیچ کس یک قلم نداشت مگر یک بچه و هیچ کس از این بهتر نمی توانست مذهب را تخریب کند و آشکارا اعلام کند که مذهب با قلم و فکر و علم سازگاری ندارد یا خوشبینانه تر اینکه مذهبی های امروز چنینند اما سوال من از آقای مهرجویی این است که اگر در این مراسم قلم پیدا نمی شد آیا در آن پارتی که علی سنتوری و هانیه رفته بودند قلم پیدا می شد ؟!! شاید خواننده ایراد بگیرد این فیلم نقدی بر بخش از افراد است .کاش اینگونه بود اما این فیلم بخش را گرفته وبه کل تعمیم داده و در فیلم به صراحت می گوید " می دانی در تهران چند میلیون معتاد است " " کار مملکت کوفتی اینه که کسی مثل علی سنتوری که توهمه شهر شهره بود تبدیل به معتاد کنه " یا در آخر فیلم که علی به دکتر می گفت " نذار برم تو این شهر خراب شده و پرپر بشم بذار همین جا موسیقی یاد اینا بدم " و ... .خلاصه کلام اینکه حضرت مهرجویی نسخه ایرانی فیلم 300 را ساخته و زیر نویس انگلیسی هم شده تا به غربی ها هم بفهماند ایرانی ها همه معتادند و سینما دوستان و سینما گران هم کلی جایزه و سوت و کف و هورا برای این فیلم ماندگار 300 نثار مهرجویی و بازیگران فیلم کردند. -- مسلمآ تاختن بر این فیلم خون خیلی ها را به جوش می آورد اما چه باک . من حرفی که به نظرم حق است می گویم هر چند به مذاق خیلی ها تلخ باشد. --
الیگارشی،خواب ِ آرامت،کابوس باد!
مناظره خواندنی فرهاد جعفری و وحید یامین پور
مجوز پخش پس از مرگ
چند سوال در مورد شهرام امیری
[عناوین آرشیوشده]